- طاری شدن
- آمدن از جایی که ندانند یا از جایی دور
معنی طاری شدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
روانیدن سچیدن روانشدن سرازیر شدن
Gush, Stream
хлынуть , течь
sprudeln, strömen
литися , текти
tryszczeć, płynąć
涌出 , 流动
jorrar, fluir
zampillare, scorrere
brotar, fluir
jaillir, couler
stromen
พุ่งออกมา , ไหล
memancar, mengalir
جاري , يتدفّق
बहना , बहना
להתפרץ , לזרום
噴き出す , 流れる
솟아나다 , 흐르다
pulika, kutiririka
ঝরে পড়া , প্রবাহিত হওয়া
در شدن
پاپی شدن در امری. اصرار ورزیدن، امریرا دنبال کردن تعقیب کردن، پاپی شدن کسی را. ایراد گرفتن بر او اذیت کردن وی ایذا
پدیدار شدن، نمایان شدن، ظاهر شدن، آشکار شدن
خرسند خواستن خرسند کردن
بسر رسیدن بپایان بردن تمام شدن
تلقین کردن، فهمانیدن
بیرون شدن فراجستن بیرون شدن بیرن رفتن (از خانه شهر و غیره)، ترک کردن (اداره موسسه و غیره)
بگردش انداختن (مدرسه را دایر کرد)، آباد کردن معمور کردن
تیره شدنتار گردیدنتیره گشتن، یا تاریک شدن بخت. تیره بخت شدن سیاه بخت شدن، فرا رسیدن مرگ. یا تاریک شدن چشم. تیره و تار شدن چشم